به گزارش مجله خبری نگار، داود مهدوی زادگان دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در یادداشتی با اشاره به مهمترین دستور کار آیت الله رئیسی و دولت سیزدهم در ۴ سال آینده معتقد است: بزرگترین خدمت دولت آقای رئیسی آن است که دستگاه دولت یا قوه مجریه نظام اسلامی را احیاء کند و آن را به نحو انقلابی و عقلانی چنان ریل گذاری کند که در شأن و مرتبه نظام اسلامی باشد.
مشروح این یادداشت را در ادامه میخوانید:
دولتهای روی کار آمده پس از انقلاب تا پیش از دولت آقای روحانی، در امر کارآمدی یکسان نبوده اند. اغلب آنها بهنگام تحویل دادن مدیریت اجرایی به دولت جدید، کارنامه نسبتاً متوسطی داشتند. به همین خاطر، نارضایتی مردم را کم و بیش به همراه داشت. تا جایی که دولتهای جدید بیشتر با تکیه بر رای سلبی روی کار آمدند. با همه این احوال، مردم با ذهنیت امیدواری به آینده پای صندوقهای رای رفتند. بطوری که روحانی مساله امید را در شعار دولت خود وارد ساخت و شعار «دولت تدبیر و امید» را رونمایی کرد. لکن اتفاقی که در پایان کار دولت روحانی افتاد با پایان کار دولتهای قبلی تفاوت زیادی داشت.
روحانی دولتش را با ناکارآمدترین کارنامه به آقای رئیسی تحویل داد. دولتی که قرار بود امید و آرامش و رفاه را برای مردم به ارمغان بیاورد، فقر و محرومیت و ناامیدی را به ارث گذاشت. نارضایتی مردم از عملکرد دولت تدبیر و امید نسبت به دولتهای پیشین بسیار بالا بود. بطوری که این نارضایتی در حضور مردم پای صندوقهای رای در انتخابات ۱۴۰۰ خود را نشان داد و تقریباً نیمی از واجدین شرایط رای دادن در این انتخابات شرکت نکردند. حتی کاندیدای همسو با دولت روحانی نتوانست درصد قابل قبولی از رای دهندگان به روحانی در سال ۹۶ را پای صندوق رای بیاورد؛ و این حکایت از بی اعتمادی و نا امیدی لااقل بخشی از مردم از دولت دارد.
ذهنیت منفی جدید با گذشته فرق میکرد. اگر در گذشته امیدی به اصلاح امور داشتند؛ اکنون چنین امیدی در این بخشی از مردم نا راضی وجود ندارد. همگان، چه آنان که رای دادند و چه آنان که رای ندادند، به وقوع معجزه، امید بسته بودند. عمل معجزه آسا کار منجی است. منجی است که میتواند دولت ورشکسته به شدت روزمره شده را نجات دهد؛ لذا با انتخاب آیت الله رئیسی این ذهنیت که وی منجی است، در میان عده زیادی شکل گرفت. به تدریج این ذهنیت به نظام سیاسی ربط داده شد. بطوری که حتی برخی از نیروهای انقلابی به این تصور رسیده اند که آقای رئیسی، آخرین فرصت نظام اسلامی است و اگر او نتواند کاری کند و بر مشکلات عدیده اقتصادی فایق آید؛ نظام اسلامی با چالش جدی جنبشهای اجتماعی روبرو خواهد شد.
از جمله یادداشت نویس سایت الف مهمترین ماموریت آقای رییسی را «ترمیم اعتماد عمومی به نظام جمهوری اسلامی» دانسته است (۱۰ شهریور ۱۴۰۰) [۱]. در این میان، جبهه معارض داخلی و خارجی چندان هم از شکل گیری چنین ذهنیتی نسبت به نظام اسلامی ناخوشایند نیست بلکه تمایل زیادی دارد که ناکارآمدی دولت روحانی که حاصل رویکردهای غربگرایانه بوده است، به پای نظام اسلامی نوشته شود تا به این واسطه، جهت نارضایتی مردمی را از دولت ناکارآمد به نظام سیاسی معطوف سازند. بنابراین، این پرسش مطرح میشود که چنین ذهنیتی تا چه اندازه درست؟ و آیا آقای رئیسی منجی نظام اسلامی است؟
بی تردید مشکلات اقتصادی ناشی از ناکارآمدی دولتها در به چالش کشیدن نظام سیاسی تاثیر گذار است. لکن اگر عوامل دیگر فرهنگی و اجتماعی و هویتی در این چالش حضور نداشته باشند؛ نابسامانیهای اقتصادی به تنهایی قادر به ایجاد تغییرات بنیادی در ساخت سیاسی نیست. چنانکه بحران مالی آمریکا در سال ۱۹۲۹ و ۲۰۰۷ موجب تغییر در نظام سیاسی نشد. به همین خاطر، تحلیلهای تک بعدی اقتصادی در تبیین علت وقوع انقلاب اسلامی (۱۳۵۷) را درست نمیدانم. مضافاً اینکه اصلیترین وظیفه نظام سیاسی مردم سالار این است که مردم بتوانند در چاچوب قانون انتخاب خود را انجام دهند. چنانکه نظام اسلامی در تمام انتخاباتهای پس از انقلاب، در انجام این وظیفه موفق عملکرده است. به هر روی، دولت روحانی علیرغم ناکارآمدیهای عریض و طویلش، دولت منتخب مردمی بوده است؛ و باز نظام مردم سالار شرایط قانونی را به گونهای فراهم ساخت تا دولت مردمی آیت الله رئیسی روی کار آید و انشاء الله این دولت بتواند گره پیچیده بحران اقتصادی را باز کند و در زندگی مردم گشایشی حاصل نماید.
اما به هر روی، آیا باید وجه منجی بودن آقای رئیسی را معطوف به نظام سیاسی دانست یا متوجه دولت جمهوری اسلامی؟ با توجه به مقدمهای که گفته شد، آقای رئیسی منجی دولت جمهوری اسلامی است و نه نظام اسلامی. زیرا اولاً با چنین ذهنیتی بار دولت سیزدهم را گران و سنگینتر ساخته ایم. دولت در قانون اساسی، مسئول قوه مجریه است. قوه مجریه وظیفه ندارد، حل مشکلات و احیاناً ناکارآمدیهای سایر قوا را بر عهده گیرد. اگرچه باید قوه مجریه نهایت مساعدت و اقدامات حمایتی خود را برای رفع چالشهای سایر قوا به عمل آورد. اعتقاد به چنین وظیفهای خلاف قانون اساسی است و با اصل تفکیک قوا مغایرت دارد.
مضافاً اینکه چنین ذهنیتی میل تمامیت خواهی را پدید میآورد. اگرچه چنین ذهنیتی نسبت به شخصیت متواضع و مردمی آیت الله رئیسی و کابینه اش صادق نیست، ولی وجود آن در پس زمینه فکر سیاسی مردم، برای کنشگران سیاسی اقتدار طلب، امر مطلوبی است. چنانکه جریان تمامیت خواه و اقتدار طلب در دولتهای سازندگی و اصلاحات و بویژه دولت روحانی حضور پر رنگی داشتند و به شدت در پی تاسیس دولت توتالیتر بودند. اما این جریان به دلیل فقدان چنین ذهنیتی در اجتماع، در تاسیس دولت تمامیت خواه ناکام ماندند؛ لذا تلقی منجی نظام بودن آقای رئیسی نه تنها هیچ خدمتی به ایشان نمیکند و فقط بار دولت سیزدهم را سنگینتر میکند و مانع تمرکز دولت در انجام ماموریتها میشود بلکه زمینه ذهنی روی کار آمدن دولت توتالیتری در آینده دور را فراهم میسازد. مسلماً هر قدر که آقای رئیسی بتواند اعتماد عمومی به دولت اسلامی را احیا کند، رضایت مندی مردم هم از نظام اسلامی بیشتر خواهد شد.
به نظر میرسد که، ولی فقیه با آگاهی از سطح نابسامانی اقتصادی ناشی از ناکارآمدی دولت روحانی، شکل گیری ذهنیت منجی بودن دولت آینده را پیش بینی کرده است. زیرا از بیانات ایشان در قبل و بعد انتخابات ۱۴۰۰ میتوان فهمید که ایشان سعی در اصلاح این ذهنیت و قرار دادن آن در مسیر صحیح را داشته است. ولی فقیه، حضرت آیت الله خامنه ای، چند روز قبل از برگزاری انتخابات ۱۴۰۰، در سالروز رحلت امام خمینی (ره) به مساله پیش بینیهای ناروا در زوال انقلاب و نظام اسلامی اشاره کرده است. از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی (۲۲ بهمن ۵۷) همواره گفته میشد که این انقلاب دوام چندانی نمیآورد؛ لکن انقلاب و نظام اسلامی تا به امروز پایدار مانده است: «بنده هیچ نظامی را سراغ ندارم که به قدر جمهوری اسلامی دربارهی آن، پیشبینی زوال و نابودی و فروپاشی شده باشد. از روز اوّلی که جمهوری اسلامی تشکیل شد، بدخواهان، دشمنان، کسانی که نمیتوانستند این پدیدهی عظیم را هضم کنند و تحمّل کنند -در داخل کشور، خارج کشور- [گاهی]میگفتند جمهوری اسلامی تا دو ماه دیگر، گاهی میگفتند تا شش ماه دیگر، گاهی میگفتند تا یک سال دیگر بیشتر نمیتواند باقی بماند و از بین خواهد رفت» (بیانات/ ۱۴ خرداد ۱۴۰۰).
بنابراین، نظام اسلامی همواره با ذهنیت ساخته و پرداخته شده «آخرین فرصت» درگیر بوده است، ولی هر بار توانسته از چالش چنین آگاهی کاذبی عبور کند. اما عامل این عبور موفقیت آمیز چه چیزی میتواند باشد. ولی فقیه در پاسخ به این پرسش، بر تداوم روح دو مفهوم جمهوری و اسلامی تاکید کرده و معتقدند حفظ این دو مقوله در نظام سیاسی، موجب تاب آوری انقلاب شده است:
«خب، این سؤال پیش میآید که راز این ماندگاری چیست، راز این پیشرفت چیست. چرا جمهوری اسلامی با وجود این همه دشمنی، به سرنوشت نظامها و انقلابهای دیگر دچار نشد؟ علّت چیست و رازش چیست؟ من عرض میکنم راز پُرشکوه و افتخاربخشِ این نظام و ماندگاریِ این نظام همین دو کلمه است: یعنی «جمهوری» و «اسلامی». همراهیِ این دو کلمه با هم؛ و موجودی که از این دو کلمه تشکیل شده، باید هم پایدار بماند؛ هم جمهوری و هم اسلامی؛ مردم و اسلام؛ جمهوری یعنی مردم، اسلامی هم که یعنی اسلام؛ مردمسالاری دینی» (بیانات/ ۱۴ خرداد ۱۴۰۰). به عبارتی آنچه که منجی نظام اسلامی در طول سالهای بحران آفرینی دشمن بوده است، حفظ دو مفهوم جمهوری و اسلامی است. مسلماً همه قوا و نهادهای حاکمیتی و مردم در حفظ این دو مقوله نقش مهمی داشته اند؛ لکن رهبری حکیمانه، ولی فقیه در حفظ این دو مفهوم، نقش اساسی را ایفا کرده است.
ولی فقیه در کنار روشنگری عوامل پایداری انقلاب اسلامی برای مردم، لازم بود که برای دولت جدید نیز این معنا را توضیح دهد که انشاء الله اگر دولت جدید در کار خود موفق عمل نماید؛ در درجه اول، اعتماد عمومی را به دولت بازگردانده است و قهراً این موفقیت در افزایش رضایمندی مردم از نظام اسلامی موثر خواهد بود. زیرا مردم در ۲۸ خرداد، حماسه بزرگی آفریدند و ثابت کردند که با وجود همه مشکلات اقتصادی پای عهدی که با انقلاب و نظام بسته بودند، ایستاده اند. اعتماد مردم به نظام هیچ کم نشده است و اگر بی اعتمادی هست، مربوط به دولت است. لذا، ولی فقیه در نخستین دیدارشان با دولت سیزدهم، با عنایت به دشواری کار دولت آیت الله رئیسی، امید دارد که این دولت بتواند آن اعتماد را به قوه مجریه باز گرداند. امید است که آقای رئیسی با همکاری دولتمردانش بتواند مدیریت نا کارآمد در قوه مجریه را سامان دهد و مدیریت موفق و کارآمدی را جایگزین آن بکند: «شما برادران عزیز در یک برههی دشواری مسئولیّت را پذیرفتهاید؛ انشاءالله خداوند کمکتان میکند؛ بنده هم دعا خواهم کرد و امیدواریم که موفّق باشید. به هر حال شرایط دشواری است با وضع تورّم و مشکلات معیشتی مردم و مسئلهی کرونا و مسائل گوناگونی که وجود دارد. اگر انشاءالله از سویی تلاش مجاهدانه و حقیقتاً شبانهروزی و خستگیناپذیر [داشته باشید]و از طرفی توسّل و توکّل به خداوند متعال را برای خودتان ذخیره کنید و سرمایه قرار بدهید قطعاً پیروز خواهید شد، قطعاً موفّق خواهید شد» (بیانات/ ۶ شهریور ۱۴۰۰).
ولی فقیه از دولت جدید میخواهند که کارشان را بر همان ماموریتهای قوه مجریه متمرکز کنند و بر مبنای باسازی انقلابیِ عقلانی، کار را پیش ببرند: «و همّتتان را متمرکز کنید بر اینکه یک بازسازی انقلابی و البتّه عقلانی و فکورانه در همهی عرصههای مدیریّتی انشاءالله به وجود بیاید؛ یعنی حرکت بر روی ریل انقلاب، در بخشهای مختلف مدیریّتیای که در کشور هست. در همهی بخشها؛ بخشهای اقتصادی، بخشهای سازندگی، بخشهای مربوط به سیاست خارجی و دیپلماسی، بخشهای خدمترسانی به مردم، بخشهای علمی و فرهنگی و غیره؛ در همهی این بخشها یک تحرّک انقلابی باید به وجود بیاید. عرض کردیم که انقلابی بودن حتماً بایستی همراه باشد با عقلانیّت که شیوهی صحیح جمهوری اسلامی از اوّل کار تا امروز این بوده که حرکت انقلابی با حرکت اندیشهورزانه و عقلانی همراه باشد.» (بیانات/ ۶ شهریور ۱۴۰۰).
ایشان در این دیدار، مساله اعتماد عمومی را که در سالهای اخیر آسیب دیده است، معطوف به دولت دانسته است و امید به ترمیم آن دارد: «مسئلهی احیای اعتماد مردم و امید مردم هم بسیار چیز مهمّی است؛ چون اعتماد مردم بزرگترین سرمایهی دولت است. مردم وقتی به شما اعتماد کردند و امید به شما داشتند، با شما راه میآیند و کمکتان میکنند؛ این بزرگترین سرمایه است برای دولت که بتواند اعتماد مردم را جلب کند که البتّه این متأسّفانه یک مقداری آسیب دیده و بایستی ترمیم کنید» (بیانات/ ۶ شهریور ۱۴۰۰).
بنابر این، ولی فقیه بر پایه شرحی که از علت مانایی انقلاب و نظام اسلامی در پیش از برگزاری انتخابات ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ داده است و نیز توصیههایی که در اولین دیدار با دولت آیت الله رئیسی مبنی بر تمرکز انقلابی/ عقلانی بر ماموریتهای قوه مجریه داده است، ذهنیت و باور مردم در منجی بودن دولت سیزدهم را تصحیح فرموده است. بزرگترین خدمت دولت آقای رئیسی آن است که دستگاه دولت یا قوه مجریه نظام اسلامی را احیاء کند و آن را به نحو انقلابی و عقلانی چنان ریل گذاری کند که در شأن و مرتبه نظام اسلامی باشد. انشاء الله